My lover is a Mafia [part 23]
پوزخندی زد. میتونست اعتراف که همین الانم توی این بازی بهت باخته بود.
÷ تو فرض کن یه شام تشکره*شروع به ریختن شراب توی جام روی میز کرد و در همین حین حرفشو ادامه داد* تشکر بابت تحمل دو ساله من!
شوکه شدی چون انتظار همچین جوابی رو نداشتی.
× جالبه...
÷ بلاخره باید یه جوری ازت تشکر میکردم
×*خنده ای کردی* تو و تشکر؟ نکنه قراره بمیری
÷ شاید برعکسش
شراب رو برای خودت توی جام ریختی و قلپی ازش نوشیدی.
× میدونی، میتونستی به جای اینهمه هزینه و تدارکات برای تشکرت یه برگه درخواست طلاق امضا شده بهم بدی!*قلپی دیگه خوردی* اینطوری تا همیشه ممنونت بودم.
منتظر جوابش بودی اما گارسون با اومدنش مکالمه شمارو قطع کرد.
گارسون: غذای ویژه ما برای مهمان های ویژه امشبمون...
هیونجین لبخندی به گارسون زد و سری براش به نشونه تشکر خم کرد. گارسون اولین بشقاب غذا رو برای اون گذاشت و وقتی خواست بشقاب دیگه رو جلوی تو بزاره دستش به جام شراب نیمه پرت خورد و باعث شد محتویات درونش روی پاهات ریخته بشه.
شوکه و عصبی اول به پاهات و بعد به گارسون نگاه کردی.
گارسون:اوه خانوم من... من عذر خواهم بزارید براتون تمیزش کنم...
دستمال رو به پاهات نزدیک کرد که صندلیتو عقب کشیدی و دستمال رو از دستاش کشیدی.
× نیازی نیست،خودم تمیزش میکنم
از روی صندلی بلند شدی و نگاه کوتاهی به هیوجین کردی؛ بی تفاوت در حال خوردن غذاش بود و حتی نیم نگاهی بهت نمیکرد. نگاه پر از خشمتو به گارسون دادی.
× دستشویی کجاست؟
همونطور که سرش پایین بود لب زد
گارسون: انتهای سالن سمت راست خانوم
بدون وقفه ای به سمت دستشویی رفتی. دستمالی که از گارسون گرفته بودی رو کمی خیس کردی و روی پاهات کشیدی تا چسبندگی و رنگ قرمز کمی که به پاهات داده بود از بین بره.
× عالیه واقعا بدتر از این نمیشه
محکم پارچه رو روی پاهات حرکت دادی.
× یه شب به یاد موندنی!
بعد از اینکه مطمئن شدی دیگه اثری از شراب روی بدنت نیست نگاهی به خودت داخل آینه انداختی و موهاتو مرتب کردی.
از دستشویی بیرون رفتی و چند قدمی به سمت میزتون برداشتی اما با دیدن چیزی که داشتی میدیدی سر جات خشکت زد...
#استری_کیدز #بی_تی_اس #هان #هیونجین #فلیکس #لینو #مینهو #چانگبین #بنگچان #جونگین #سونگمین #تهیونگ #جانگکوک #جین #جیمین #جیهوپ #نامجون #یونگی #ادیت #سناریو #فیکشن
÷ تو فرض کن یه شام تشکره*شروع به ریختن شراب توی جام روی میز کرد و در همین حین حرفشو ادامه داد* تشکر بابت تحمل دو ساله من!
شوکه شدی چون انتظار همچین جوابی رو نداشتی.
× جالبه...
÷ بلاخره باید یه جوری ازت تشکر میکردم
×*خنده ای کردی* تو و تشکر؟ نکنه قراره بمیری
÷ شاید برعکسش
شراب رو برای خودت توی جام ریختی و قلپی ازش نوشیدی.
× میدونی، میتونستی به جای اینهمه هزینه و تدارکات برای تشکرت یه برگه درخواست طلاق امضا شده بهم بدی!*قلپی دیگه خوردی* اینطوری تا همیشه ممنونت بودم.
منتظر جوابش بودی اما گارسون با اومدنش مکالمه شمارو قطع کرد.
گارسون: غذای ویژه ما برای مهمان های ویژه امشبمون...
هیونجین لبخندی به گارسون زد و سری براش به نشونه تشکر خم کرد. گارسون اولین بشقاب غذا رو برای اون گذاشت و وقتی خواست بشقاب دیگه رو جلوی تو بزاره دستش به جام شراب نیمه پرت خورد و باعث شد محتویات درونش روی پاهات ریخته بشه.
شوکه و عصبی اول به پاهات و بعد به گارسون نگاه کردی.
گارسون:اوه خانوم من... من عذر خواهم بزارید براتون تمیزش کنم...
دستمال رو به پاهات نزدیک کرد که صندلیتو عقب کشیدی و دستمال رو از دستاش کشیدی.
× نیازی نیست،خودم تمیزش میکنم
از روی صندلی بلند شدی و نگاه کوتاهی به هیوجین کردی؛ بی تفاوت در حال خوردن غذاش بود و حتی نیم نگاهی بهت نمیکرد. نگاه پر از خشمتو به گارسون دادی.
× دستشویی کجاست؟
همونطور که سرش پایین بود لب زد
گارسون: انتهای سالن سمت راست خانوم
بدون وقفه ای به سمت دستشویی رفتی. دستمالی که از گارسون گرفته بودی رو کمی خیس کردی و روی پاهات کشیدی تا چسبندگی و رنگ قرمز کمی که به پاهات داده بود از بین بره.
× عالیه واقعا بدتر از این نمیشه
محکم پارچه رو روی پاهات حرکت دادی.
× یه شب به یاد موندنی!
بعد از اینکه مطمئن شدی دیگه اثری از شراب روی بدنت نیست نگاهی به خودت داخل آینه انداختی و موهاتو مرتب کردی.
از دستشویی بیرون رفتی و چند قدمی به سمت میزتون برداشتی اما با دیدن چیزی که داشتی میدیدی سر جات خشکت زد...
#استری_کیدز #بی_تی_اس #هان #هیونجین #فلیکس #لینو #مینهو #چانگبین #بنگچان #جونگین #سونگمین #تهیونگ #جانگکوک #جین #جیمین #جیهوپ #نامجون #یونگی #ادیت #سناریو #فیکشن
۱۸.۷k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.